عید سال 92
رهام عزیزم دومین عید را با حضور قشنگ تو آغاز کردیم و با صدای توپ دم عید با هم جیغ و هورااااااااااااااااااا کشیدیم . اینقدر هیجان داشتی که تا 5 دقیقه هورا میکشیدی
امسال موقع تحویل سال کرمانشاه منزل بابا رضا بودیم که برای ماموریت اونجا بهش یه خونه داده بودن و ما مهمونشون بودیم .اما تنها هم نبودیم . عمه شیوا و عمو سعید و عمه اقدس اینا هم بودن و کلی خوش گذشت بهمون . اینقدر دشت و دمن رفتیم و تو خودت به خاک و گل و آب مالوندی که حد نداشت . عاشق سنگ و پرتاب سنگ بودی . ایلام و کرمانشاه رو گشتیم و خیلی زیبا بود همه چیز . قصر شیرین رفتیم و تو مسیر به نظرم دالاهو یکی از قشنگترین مکانهایی بود که دیدم .
خلاصه کلی حال کردی تو این سفر با سارینا و آیدا هم کلی آتیش سوزوندی.
و اما مسافرت به اینجا ختم نشد . ما برگشتیم روز 5 فروردین تهران و همون روز عصرش رفتیم شمال پیش مامان عسل و بابا رضا و خاله نیلو . اونجا هم خیلی بهت خوش گذشت و کوهیار و مجید و آزاده هم اومدن یه روز پیش ما و البته 11 فروردین شب برگشتیم خونمون تا بابا شاهین رو راهی کنیم بره عسلویه .
تعطیلی عید امسال از 27 اسفند شروع شد و تا 17 فروردین ما کنار هم بودیم .