واکسن هجده ماهگی
رهام عزیزم با تاخیر 9 روزه شنبه 18 آذر واکسن هجده ماهگیت رو با بابایی بردم پیش دکترت و برات زدیم و البته اونروز معاینه تنبلی چشم هم بردیم . تو مطب دکتر وقتی واکسنها رو روی پات زد کلی گریه کردی و قشقرق راه انداختی . حق داری میدونم خیلی درد داره و 2 روز هم به سختی راه میرفتی اما خدا رو شکر خیلی خوب و مقاوم بودی و و زودی خوب شدی و تب آنچنانی هم نکردی .
هر وقت بهت میگم دکتر چی کار کرد ؟ 2 تا انگشتهای نشانه ات رو میگیری به سمت پاهات و میگی اووووووووفففففف و قیافه ات رو غمگین نشون میدی و میگیم با کی رفت میگه با بابا .
میگم بابا شاهین بردتت؟ با چی برد؟ بعد صداتو کلفت میکنی و خشن میگی قققققااااااممممم یعنی با ماشین منو برد .
میگم بابا کو؟ میگی دفت (رفت) . میگم با چی رفت ؟ میگی با آبادا و اسمون رو نشون میدی . یعنی با هواپیما رفت .
الهی بمیرم بابات رو مسئول واکسنت میدونی که البته اون بیچاره خودش از آمپول میترسه و عقب هم وایساده بود .