رهامرهام، تا این لحظه: 12 سال و 11 ماه سن داره

صاحب زیباترین چشمهای دنیا

تولد 23 ماهگی با یک دنیا شور

رهام عزیزم پسر قشنگ و مهربونم   تولد 23 ماهگیت مبارک باشه . رهام مهربونم . تو مهربونی به معنای واقعی کلمه . تو فرشته ای . خوشحالم که طپش نفسهات زیر سقف خونه ماست . اگر خونمون کوچیکه برام مهم نیست . برام مهم اینه که توش نفس میکشی . همین کافیه تا برام به یه جای مقدس تبدیل بشه . همین کافیه تا بوی تو توی خونه حس بشه و البته شادابی و شیطنت تو . اگر هزارتا چیز ندارم برام مهم نیست . برام مهمه که تو رو دارم . تو تحمل همه سختیها رو برام آسون کردی. تو بهم جرات میدی . جسارت میدی و البته آرامش . وقتی بزرگ شدنت رو می بینم باور نمیشه هنوز خدا منو لایق داشتنت دونسته . خدایا باز هم مثل همیشه شکرت . شکرت که هستی که باشم و باشه . پ...
9 ارديبهشت 1392

عید سال 92

رهام عزیزم دومین عید را با حضور قشنگ تو آغاز کردیم و با صدای توپ دم عید با هم جیغ و هورااااااااااااااااااا کشیدیم . اینقدر هیجان داشتی که تا 5 دقیقه هورا میکشیدی امسال موقع تحویل سال کرمانشاه منزل بابا رضا بودیم که برای ماموریت اونجا بهش یه خونه داده بودن و ما مهمونشون بودیم .اما تنها هم نبودیم . عمه شیوا و عمو سعید و عمه اقدس اینا هم بودن و کلی خوش گذشت بهمون . اینقدر دشت و دمن رفتیم و تو خودت به خاک و گل و آب مالوندی که حد نداشت . عاشق سنگ و پرتاب سنگ بودی . ایلام و کرمانشاه رو گشتیم و خیلی زیبا بود همه چیز . قصر شیرین رفتیم و تو مسیر به نظرم دالاهو یکی از قشنگترین مکانهایی بود که دیدم . خلاصه کلی حال کردی تو این سفر با سارینا و آیدا ه...
28 فروردين 1392

دومین عید با رهام عشقم

یادت همه روز خوشتر از عید                             کاین منشا شادی جهان است   باز هفت سین سرور ماهی و تنگ بلور سکه و سبزه و آب نرگس و جام شراب باز هم شادی عید آرزوهای سپید باز لیلای بهار باز مجنونی بید باز هم رنگین کمان باز باران بهار باز گل مست غرور باز بلبل نغمه خوان باز رقص دود عود باز اسفند و گلاب باز آن سودای ناب کور باد چشم حسود باز تکرار دعا یا مقلب القلوب یا مدبر النهار حال ما گردان تو خوب راه ما گردان تو راست باز نوروز سعید باز هم سال جدید باز هم لاله عشق خنده و بیم و امید &...
17 فروردين 1392

تولد 20 ماهگی رهام عزیز

پسر مهربونم 20 ماه میگذره که تو هدیه خداوندی رو توی خونمون داریم . لحظه هامون بوی ناب عشق به تو رو میده . نفس تو هست که تو خونمون آرامش رو برامون میاره . وقتی خوابی ساعتها به دیدنت می نشینیم و نگاهت می کنیم و وقتی بیداری دلمون میخواد از دنیا و مافیها در امان باشیم تا تو برامون بخندی و بازی کنی و ما هم مثل مسخ شده ها نگاهت کنیم .   رهام عزیزم پسر مهربانم انقدر عمق دوست داشتنمون زیاده که حتی تصوری برایش قایل نیستیم . رهام عزیزم وقتی برمیگردم به روزهایی که تازه به خونمون آمده بودی میدیدم ما مهمان بودیم و تو صاحبخانه . صاحب دل و روح و روان . از خدا همواره ممنون و قدردانم به خاطر حضورت . به خاطر رنگ خنده هات و گرمی نفسهات . خدایا ق...
9 بهمن 1391

عکس

آماده شده و در حال ژست برای بیرون رفتن شمال - تابستان 91 - ویلای بابا رضا شمال - تابستان 91 جنگل لاویج دی 91 - در حال بهم ریختن کابینتهای خونه مادربزرگش و تهیه چک لیست خرید   دقیق یادم نیست چند ماهش بود اما فکر کنم حدود 7 الی 8 ماه بود عید 91 - 9 ماه کریسمس ٢٠١٣- در حال طی کشیدن پله های هاکوپیان با لباساش ...
20 دی 1391

بازی عروسک و نخ

تو این بازی به یه عروسک نخ می بندیم و اونو جاهای مختلف میذاریم تا بیان و پیداش کنن . این بازی یه سری فواید داره اینکه حین گشتن دنبال عروسک با کلمات بالا و پایین و زیر و رو و پشت و اینا اشنا میشه و اینکه یاد میگرن با نخی که به اون وصل شده بتونن عروسک رو شناسایی کنن . در واقع دنبال کردن نشانه ها و سر نخ این بازی کلی باعث شد به ما خوش بگذره و بخندیم . در آخر همه جاها لو رفته بود و من عروسک رو توی لباسم قایم میکردم و شیطون ما از تغییرات شکل لباس پیداش میکرد . ...
20 دی 1391

دایره المعارف رهام خان

١- عزال (غزاله) 2- هین (شاهین) 3- نیوف (نیلوفر) 4- ممد (محمد) 5- عدو (مامان عسل) 6- یضا (رضا) 7- لیدا (لیدا) 8- آبا (اوا) 9- ما و گاهی مامان (مامان) 10- بابا (بابا) 11- ددر (گاهی مواقع یعنی بیرون و گاهی مواقع یعنی خداحافظ و گاهی مواقع به معنای بسه دیگه تمومش کن) 12- قاااااااااامم (ماشین) 13- آباده (هواپیما) 14- دا (داغ) 15- اوف (جیز و اوف) 16- تا (تاب) 17- آپ (آب) 18- توپ (توپ) 19- هاپو (سگ) 20- جوجو (جوجو) 21- ما (ماهی) 22- مو (پیشی) 23- ماااا (گاو) 24- بع (گوسفند) ٢٥- دُل (گل) 26- دَتتتتتتت ندن (دست نزن . اولین چیزی که گفت همین بود) 27- اَدو (اَلو) 28-دَ (در) 29- باب (کباب)   ...
5 دی 1391